امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - امید حلالی :
اسماعیل فصیح را دوست دارم. بخاطر بی دار و دستگی اش. فرزندی از اعماق درخونگاه که تبدیل می شود به تکنوکراتی در نفت، مجرب و جستجوگر. در آثار همه فهم و جذابش"زمستان ۶۲"، "باده کهن" و "فرار فروهر" بی مانندند.
داستان های فصیح تمی شبیه به هم دارند با نقش آفرینی جناب «جلال آریان» کارمند شرکت نفت یا مترجم زبان انگلیسی. همیشه استرس دارم که نکند این یا آن کتاب فصیح را نخوانده باشم. دلهره شیرینی ست
اسماعیل فصيح خوانی هم برای خود عالمی دارد. گرچه تم ها اغلب نزدیکند به هم و آرام اما طرح و پایان بندی برخی غافلگیر کننده است. در رمان «تلخ کام» با شخصیت عجیب ۹۱ ساله جاوید فیروز پور و دنباله داستان جاوید روبرو می شویم در خانه سالمندانی و .این راوی دیرپا نمادی ست از یک اغمای تمدنی.
اسماعیل فصیح در رمان «عشق و مرگ» تکراری ست از خود از زندگی جوان فقیر مهاجری به ینگه دنیا که طعم حمایت، خوشگذرانی تا عشق و مرگ را می چشد و مجذوری از خط روایی دیگر رمان های موفقش
رمان محصول دوره ثبات است و داستان کوتاه مبین جامعه در حال تغییر و در نوسان
فصیح نیز راوی نوعی سبک زندگی ست.
عشق و مرگ اثر شاخص و متمایزی در کارنامه نوشتاری فصیح نیست اما به خوبی ثبات جامعه دهه ۶۰ آمریکا و جامعه رو به تغییر ایران را نشان می دهد و سبک زندگی نسلی از مهاجران.
این اثر شاید حدیث نفسی باشد اما به لحاظ جامعه شناسی دارای اهمیت است و می توان بیانگر شمایی از روابط و سبک زندگی باشد
اگر روایت را به مثابه اتوبان اصلی بیانگاریم اما در خیابانهای فرعی پیوستی، فصیح کدهای قابل تاملی می دهد مانند فعالیت میسیونرهای مسیحی یا امتزاج نوعی تصوف بودیستی و هیپی گرایی در آن سو. مهاجرت جوانانی جویای تغییر اوضاع، تقابل ساختار زندگی سنتی اینجا با نوع روابط گسسته/ پیوسته آنجا که از یک سو در زندگی مشترک استادش و همسر او قریب ۵۰ سال بدون داشتن فرزند امتداد می یابد علیرغم تفاوت سطح آن دو و در نمونه دیگر در زندگی شبانه دوست تنوع طلب دوران دانشجویی اش که این دو نمونه در تضاد کامل یک جامعه در حال گذار قرار می گیرند و از میان دو نسل و دوست دیگر مهاجر و پزشک او از ایران نیز چنین سبکی از زندگی دارد.
می شود گفت که فصیح (متولد ۱۳۱۳) برخلاف نویسندگان هم نسل متاثر از چپ، یکی از نزدیک ترین نویسندگان ایرانی به طبقه متوسط فعلی است که نوع زندگی آنان را ۳۰ سال پیش روایت کرده است و اکنون از اقلیت نمونه ای آن دوره در حال تبدیل شدن به اکثریت جامعه است. یعنی سبک زندگی او موقع نوشتن رمان ها با اکثریت جامعه ایرانی ناهمخوان بود اما اکنون انطباق یافته و محقق شده است که نشان گر تغییر الگوهای رفتاری ست و اگر نه غربی شدن که به نوعی حرکت به سوی عرفی شدن جامعه دلالت دارد.
آثار اسماعیل فصیح پلی ست میان رمان روشنفکرانه و عامیانه که در عین داشتن مخاطب، هنری ست. میان رمان هایش "باده کهن" بی نظیر است. پزشکی که بعد از جنگ در سال ۷۰ به آبادان می آید و پری کمال عامل عاشقی و تحول عرفانی اش می شود اما بعد در می یابد پری در جنگ مرده است و از طرحی بی نظیر برخوردار است.
در نگاهی به کارنامه نویسندگی پر بار و پر تعداد اسماعیل فصیح می توان «فرار فروهر» را تمدنی ترین اثر او در عرضه اندیشه ایرانی پیش از اسلام، «زمستان ۶۲» را آغازگر رمان نویسی جنگ ۸ ساله که خود ماهیتی ضد جنگ دارد، «پناه بر حافظ» را جامع ترین اثر در ترسیم شخصیت زمینی خواجه شیراز و باده کهن را یکی از سورئالیستی ترین رمان های معرفتی و هستی شناسانه وی در نظر گرفت که ترکیب همه اینها در کنار هم از او نویسنده ای مهم میان معاصران می سازد.
گفتنی ست ابراهیم گلستان و اسماعیل فصیح از مهم ترین چهره های ادبی غیر جنوبی هستند که به دلیل اشتغال در صنعت نفت و گذران بخشی از عمر خلاقه نویسندگی در خوزستان جزوی از پیکره بندی ادبیات یا مکتب جنوب هستند.
امید است در سرفصل مستقلی شاخصه های این مکتب مدرن و انتقادی و بالنده احصا و معرفی گردد.
مایلم این مختصر نوشتار را با مضمون جمله عمیق و پایانی فصیح در «عشق و مرگ» به پایان برم که می گوید : «هر کسی سهمی از عشق و مرگ در زندگی خود دارد»